پست قبلي از طاقت داشتن نوشتم اين مطلب را در يك كتاب پيدا كرده بودم. ولي چرا الان بي طاقت شدم؟ خوب ما الان داريم مداركمون رو جمع آوري مي كنيم و براي ترجمه مي فرستيم. چيزي كه من را ناراحت كرده ريز نمرات همسرم است كه ما قبلا آماده نكرده بوديم و وقتي درخواست كرديم فهميديم كه حالا حالاها كار داره كه ما از شر اين كارهاي اداري خلاص شيم. مثل همه كارهاي اين دانشگاهها ، يك ماه طول مي دن تا ريزنمرات يك نفر كه چند سال پيش درسش تموم شده و دانشنامه اش هم در دستش است را آماده كنند. اي خدا وقتي همه اطلاعات در كامپيوتر است پس چرا اين كارساده اينقدر كاغذبازي داره.
به همه كساني كه منتظر فايل نامبر هستند، شديدا توصيه مي كنم كه مداركشون را آماده كنند كه وقتي فايل نامبر اومد مثل من دچار بي صبري نشند.به خودم مي گم حالا 2 هفته ديگه با 1 ماهه ديگه كه فرقي نداره مهم نمره آيلتس بود كه من دارم.دوستام هم به من دلگرمي مي دن ولي انگار يك روز هم يك روزه ، دلم مي خواد هر چه زودتر اين مدارك را بفرستم و خيالم راحت شه . البته حدس مي زنم براي راهي كه ما برداشتيم خيال راحت وجود نداره انگار هر معادله رو كه حل مي كني دومي بعد از مدتي رقص كنان پيداش مي شه .