۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

شعر زيبا بخونيم

سلام

امروز با دو تا سايت در مورد اشعار بزرگان شعر آشنا شدم . تصميم گرفتم لينكش را بگذارم تا شما هم بخونيد و لذت ببريد. شايد به كمك اين اشعار كمي از هياهوي اطرافمون دور شويم و روحمون نوازش پيدا كنه.
اولين سايت اسمش گنجور است كه شامل ديوان 38 شاعر بزرگ ايراني مي باشد.
دومين سايت هم فقط مربوط به اشعارمولوي است كه قابليت جستجو در اشعار مشهور هم دارد.
در اين روزمرگي ها و شلوغي ها چه چيزي بهتر از اشعار زيبا مي تونه يه مهاجر منتظر را آروم كنه؟ البته به شرطي كه مهاجر منتظر امتحان آيلتسش را داده باشه . وگر نه قبل از شعر خوندن بهتره بره درسش را بخونه....

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه​ها هفت آب شو از کینه​ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می​روی مستانه شو مستانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه​ها و مال​ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی​چانه شو بی​چانه شو

( مولوي)

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

شب يلدا

سلام به همه دوستداران شب يلدا

ديشب شب يلدا طولاني ترين شب سال بود و ما به همراه پدر و مادرم به منزل پدر و مادر همسرم رفتيم و شب چله را باخوردن ميوه هاي جورواجور گذرونديم. از اين به بعد ديگه روزها بلندتر مي شه ، من خودم هميشه از روزهاي بلند بيشتر خوشم مي ياد . مثلا وقتي تو تابستان ساعت 8:30 هوا تاريك مي شه من واقعا احساس خوبي دارم . انگار كارهاي بيشتري با روشن بودن هوا انجام مي دهم و بازدهي ام بيشتر مي شه. ولي وقتي هوا زود تاريك مي شه براي من خيلي كسل كننده مي شه.
بهرحال من هنوز هم تابستان را بيشتر از همه فصل ها دوست دارم . هر چند زمستان امسال هنوز خودنمايي نكرده و هوا خيلي سرد نشده و خيلي از مردم منتظر برف هستند.
توي هفته پيش يك دفعه سرم خيلي شلوغ شد. اول اينكه از همون موسسه زبان كه كلاس TTC اش را گذرونده بودم باهام تماس گرفتند و يك كلاس فونيكس 4 بهم دادند. بعد هم برادرم زنگ زد و گفت خودش و خانمش مي خواهند انگليسي را از كتابهاي نيو اينترچنج شروع كنند و از من خواست كه بهشون درس بدهم .( البته بر اساس رابطه معلم و شاگردي و نه خواهر و برادري) من هم قبول كردم وفكر كردم تمرين خوبي هم براي خودم مي شه. علاوه بر اين دخترخاله ام به من پيشنهاد كلاس در يك موسسه ديگه رو كرد. خلاصه اينكه اين كلاسها براي تدريس از يك طرف و برنامه خودم براي خوندن آيلتس آكادميك از طرف ديگر ، شهر رو حسابي شلوغ كرده. ولي تصميم دارم كه كم كم پيش برم و هرجا خسته شدم كلاسها را قطع كنم. فقط كلاس يوگا را نمي تونم برم كه خيلي حيف شد.
درهرحال اميدوارم جوجه هاتون را ديشب كه آخر پائيز بود شمرده باشيد و براي زمستان آماده شده باشيد.
اگر غم لشگر انگيزد كه خون عاشقان ريزد
من و ساقي به هم سازيم و بنيادش بر اندازيم

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

كلاس TTC

سلام ،اميدوارم حال همه خوب باشه و از اين زمان انتظارشون به نحو احسنت استفاده بكنند. ما هم بعد از سفر مشهد كلي انرژي پيدا كرديم و با روحيه خوب داريم به كارامون مي رسيم. جمعه پيش رفتم كلاس TTC زبان انگليسي ، خيلي نكات جالبي در مورد مديريت كلاس و نحوه برخورد با بچه ها ياد گرفتم . در آخر هم استاد سيستم آموزشي فونيكس را توضيح داد كه 7 ترمه و آموزشش از بچه 3 ساله در مهد شروع مي شه. فكرش را بكنيد اگر يك بچه از 3 سالگي با اين سيستم كه خيلي در دنيا معروف شده ، انگليسي ياد بگيره در 10 سالگي ، مي تونه به راحتي مكالمه كنه و بعد زبان فرانسه را شروع كنه. اين سيستم آموزشي خيلي جذابه و با شعر و داستان و بازي و جايزه دادن همراهه .
من خودم در دوره دبستان يك دوره Children رفته بودم ولي آن كجا و اين كجا. تازه معلم ها موظف هستند حتي در مهد كودك با بچه هاي 3 ساله هم انگليسي صحبت كنند.سيستمشون به اين صورته كه بعد از دوره فونيكس ، كتابهاي starter را درس مي دهند ، وبعد كتابهاي KET تدريس مي شه و امتحان كمبريج KET كه بين الملليه گرفته مي شه ، بعد دوره PET تدريس مي شه و درنهايت امتحان بين المللي PET گرفته مي شه . شاگردهايي كه در سطح PET هستند خيلي انگليسي شون خوب مي شه و در سطح پيشرفته هستند . و من حدود يك ماه هست كه در كلاسهاشون شركت مي كنم تا روش تدريسش را ياد بگيرم. درآخر كلاس استاد يك شعر بهمون ياد داد كه چند بار تو كلاس خونديم و خيلي لذت بردم . مدل خوندنش مثل شعر هاي كليسا ست ومفهومش سراسر انرژي مثبت است.


The time to be happy is now
and the place to be happy is here
and the way to be happy
is to make others happy
and you’ll have a bit of heaven right here


۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

فرايند مهاجرت ما

سلام
مي خواستم يكبار ديگه پروسه مهاجرتمون را به روز كنم :
2 جولاي 2009-(11 تير 88) ارسال مدارك از تهران به سيدني
13 جولاي 2009-(22 تير 88 ) رسيدن مدارك به سيدني
8 سپتامبر 2009-(18 شهريور 88) تاريخ نامه سيدني كه حاوي فايل نامبر است
3 نوامبر 2009 - (12 آبان 88) تحويل مدارك به دفتر وكيل جهت ارسال به سوريه
18 نوامبر 2009 ـ (27 آبان 88 ) رسيدن مدارك به دمشق سوريه
8 دسامبر 2009 ـ (17 آذر 88 ) دريافت نامه فايل نامبر دوم
اينطور كه دوستان مهاجر در سايت apply abroad فرايند مهاجرتشون را نوشته اند حدود 7 تا 12 ماه بعد از ارسال مدارك به سوريه نامه مديكالشون رسيده . اين يعني كه تا الان سفارت كانادا هم به تعهداتش عمل كرده. اميدوارم وضع به همين منوال پيش بره و دوستاني كه جلوتر از ما اقدام كردند خبر دريافت مديكالشون را اعلام كنند.
يكي از دوستان در مورد وكيلمون پرسيده بود. ترجيح دادم بعد از دريافت مديكال نامش را معرفي كنم و اگر تا اون موقع ازش راضي بودم حسابي ازش تعريف كنم.
دريكي از پست هاي قبل نوشته بودم كه يكي ازدوستانم كه پرونده اش را بسته بود يك چك به مبلغ 1100 دلار كانادا از سفارت دريافت كرده(متعلق به بانك اودي دمشق) و نمي دونست چجوري بايد نقدش كند. با پرس و جو از ديگر دوستان متوجه شديم كه بانك سامان با كسر كارمزدي اين كار را انجام مي دهد و حدود يك ماه هم طول مي كشد. اين مطلب قابل توجه دوستاني است كه پرونده خود رابسته اند يا متاسفانه پرونده شان را بسته اند.
تو را چنان كه تويي هر نظر كجا بيند
به قدر دانش خود هر كسي كند ادراك

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

فايل نامبر دوم ما آمد

سلام
به گمانم امروز روز خوبي باشد ، قطره هاي باران ديشب اين خبر را دادند...
از دفتر جناب وكيل تماس گرفتند و گفتند كه فايل نامبر دوم من رسيد. يه مرحله ديگه به جلو حركت كرديم. با فايل نامبر جديد سايت مهاجرت را چك كردم و تغيير وضعيت را مشاهده كردم . واژه جديد pending review كه چند روزي بود منتظرش بودم ، رويت شد. حالا از اين به بعد يا براي مصاحبه دعوت مي شويم كه خدا نكنه و يا نامه مديكال مون مي ياد كه خدا كنه زودتر بياد. در ضمن مشاور خان گفت كه سفارت در 12 ماهه آينده نتيجه را اعلام مي كند . پس شمارش معكوس آغاز مي شود. خدايا به اميد تو...
در خرابات مغان نور خدا مي بينم
اين عجب بين كه چه نوري زكجا مي بينم