۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

همیشه که خوشی نیست!!

سلام

این روزها خیلی خیلی آشفته هستم . وضعیت سفارت کانادا در دمشق از یک طرف و بلاتکلیفی زندگیم از طرف دیگه بهمون فشار می آره و دلم می خواد اینها رو بنویسم که یادم بمونه که به نظرم هیچ موقع زندگیم مثل الان آشفته نبودم ولی از یاد خدا غافل نشدم و هنوز به لطفش امیدوارم . ای کاش  مثل پارسال خرداد ماه می رفتیم به زیارت مسجد النبی و خانه خدا که من دوباره پر از آرامش و انرژی مثبت بشم. حیف عمرمون داره مثل برق و باد می گذره و من شدیدا احساس بیهودگی می کنم.
هر لحظه می گم باید از زندگی لذت ببرم ولی عوامل بیرونی که از دستم خارجه روی زندگیم اثر می گذاره ، ناراحتمون می کنه و ناامید می شیم از این همه مشکلات که یکدفعه ظهور میکنه. بعد یه ایمیل از عکسهای زلزله ژاپن و مردمش برام می یاد و انوقت یاد خدا می افتم و می گم خدایا شکرت که بلایای طبیعی وحشتناک تر از بلایای انسانی است. خدایا خودت یه راه حلی پیش روم بگذار تا از گرفتاری در بیام . خدایا دوست داریم ، خیلی زیاد.


بی تو بودن هایم ، با یاد با تو بودن می گذرد
با تو بودن هایم ، در هراس از بی تو بودن می گذرد
بی تو بودن هایم ، چه دیر می گذرد
با تو بودن هایم ، چه زود می گذرد
چه با تو ، چه بی تو ، این زمان است که می گذرد

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

انتظار در سال خرگوش


سلام به همه دوستان

سال دیگه ای آغاز شده مثل سالهای دیگه ولی برای من خیلی خیلی متفاوته . خیلی از انتظاراتمون در مورد مهاجرت براورده نشده و حتی خبر خوشی از پیشرفت کار افرادی که زودتر از ما اقدام کردند نشنیدم . این موضوع موجب ناراحتی و سردرگمی منتظران 2009 می شه . با گذشت 3 ماه از سال 2011 ، متاسفانه پرونده های تابستان 2009 بلاتکلیفند چه برسه به پرونده ما که دراواخر زمستان 2009 فایل نامبر دوم گرفتیم. در ضمن خبردار شدم که تعدادی از پرونده های 2010 مدیکال گرفتند . این یعنی چی ؟ بی توجهی به این همه متقاضی سال 2009؟ آیا ممکنه که به پرونده های ما اصلا توجهی نشه ؟ فقط خدا می دونه که چی می شه.