۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

ديدار دوستان وبلاگيم

سلام به همگي دوستان
ديروز جمعه 21 آبان روز بسيار جالب و خاطره انگيزي بود. به همت دوست عزيز و با محبتم جليله ( دوستدار ونكوور) حدود 17 نفر از دوستان وبلاگ نويس در مكان دنج و مناسبي دور هم جمع شديم . من اولين باري بود جايي مي رفتم كه هيچ چهره اي را نمي شناختم ولي عوضش با سبك نوشتن و افكارشون آشنا بودم. جو بسيار صميمي و پر از انرژي مثبت بود و البته پذيرايي هم بسيار عالي بود كه من واقعا شرمنده جليله جون شدم. انگار كه شيريني مديكالشون را پيش پيش خورديم . اين ديدار دوستانه براي من دستاورد خيلي مثبتي داشت . اول اينكه ديدن دوستاني كه از من چند سالي بزرگتر هستند و بچه يا بچه هايي دارند ولي بسيار بسيار به فرايند مهاجرت و پيشرفتشون اميدوار هستند و حتي اكثرا به ادامه تحصيل براي مقاطع بالاتر هم فكر مي كنند و برنامه ريزي مي كنند من رو خيلي دلگرم و اميدوار كرد. آخه چند وقتي بود كه فكر مي كردم ديگه خيلي پير شدم و مغزم فسيل شده و ممكنه نتونم اونجا درس بخونم. هاهاهاها ولي الان خيلي روحيه گرفتم و خوشحال هستم. بهرحال من هنوز دوسال با 30 سالگي فاصله دارم و اگر اين مديكال زودتر ظهور كند شايد تا قبل از 30 سالگي بتونم زندگي جديدم را شروع كنم. دوم اينكه ما در اين جلسه موقعيت و پروسه خودمون را با هم مقايسه كرديم واطلاعات خوبي را با هم به اشتراك گذاشتيم . مخصوصا در مورد ادامه تحصيل در دانشگاههاي كانادا . اينطور كه متوجه شدم من و شيوا جون جزء پيش كسوتان منتظر مديكال قرار گرفتيم و البته فيروزه جون با جاب آفري كه دارند احتمال سرعت پيدا كردن پرونده شون هست. در مجموع ديدار بسيار جذابي بود و من خيلي لذت بردم . اميدوارم باز هم از اين ديدارها با بقيه دوستان وبلاگيم داشته باشم و مطمئن هستم اين دوستي ها بعد ها در كانادا خيلي كمكمون مي كنه و احساس غربت را كاهش مي ده. به اميد خبرهاي خوش از دوستان...

***** راستي در اين مدت هم سفارت خان بي كار نبوده و آپديت مدارك و مديكال گروه متقاضيان قبل از ما يعني (28-11-2008 الي 27-02-2008) را فرستاده . لينك اين فروم را ببينيد.

خوشبختي عطري است كه وقتي آن را بر ديگران مي پاشي چند قطره از آن بر تو نيز خواهد پاشيد ( امرسون)

۲۸ نظر:

جلیله گفت...

دشمنت شرمنده باشه مری عزیز. من کاری نکردم. خوشحالم انرژی گرفتی. میگم ما پیرها رو دیدی انگیزه گرفتی ها کلک!!! (شوخی کردم) ولی واقعا درست میگی. خود من هم وقتی از خودم مسن تر میبینم که باانگیزه و انرژی پیش میرن کلی انگیزه میگیرم.

امیدوارم همیشه موفق باشی

نرگس گفت...

ممری جون از دیدارت خیلی خوشحال شدم حالا نمیشد نگی ما چقدر پیر شدیم . :) عزیزم برات آرزوی موفقیت می کنم

Mary گفت...

به جليله:
بازم متشكرم عزيزم . دوست دارم بازم ببينمتون .

Mary گفت...

به نرگس:
منم از ديدن شما و دخترنازت خيلي خوشحال شدم. اميدوارم بازم ببينمت . موفق باشي

Sima گفت...

واااای عزیزم...منم دلم خواست...حیف شد نیاومدم...ایشااا... خبر های خوب خوب همین زودی ها بیاد...!!!برای همه ی ما با هم

Mary گفت...

به سیما:
ای کاش اومده بودی. امیدوارم دفعه بعد ببینمت . شاد باشی

مصی گفت...

ایمیلت را ندارم دخمر خوب

بانوي شيراز گفت...

يعني 32 با 28 خيلي فرق داره؟ آره ديگه خودش 4 ساله. خانم سن را ميخواي چيكار. دلت بايد جوان باشه.

تاني گفت...

سلام ماري عزيز
خوشحالم كه فرصتي فراهم شد كه از نزديك با هم ديداري داشته باشيم...بسيار خوشنود شدم و براتون آرزوي شادي و سلامتي دارم...به اميد دريافت اخبار خوب

Mary گفت...

به مصي:
ايميلم را دادم . ممنون

Mary گفت...

به بانوي شيراز:
راست مي گي عزيزم. دلمون بايد جون باشه . جالا تا 120 سالگي وقت داريم مهاجرت كنيم. شاد باشي

Mary گفت...

به تاني:
سلام
من هم از ديدنتون خوشحال شدم و منتظر خبرهاي خوب هستيم. شاد باشي

شیوا گفت...

مری جان خیلی خوشحال شدم از آشنایی با شما .امیدوارم روند کارها سریعتر بشه و ما بیشتر همدیگه رو ببینیم(چشمک)

Mary گفت...

به شيوا:

سلام
خداروشكر كه ديگه خاموش نيستي .اميدوارم ازپرونده شما هم يه خبري بشه . راستي شما با چه رشته اي اقدام كردي؟
به دفتر وكيلم گفتم كه دوستم يكسال و 5 ماه منتظره تعجب كردو مي گفت بيشتر از يكسال و 2 ماه نديده.....

علیرضا گفت...

سلام به ماری عزیز
انشاله که برودی تشریف بیاورید
راستی دوست دارم چنین ملاقانی را در مونترال ترتیب بدهم و البته در سفری که به ایران خواهم داشت

Mary گفت...

به علیرضا:
سلام
امیدوارم که کارمون زودتر درست بشه. هرچی این ملاقات ها رو بیشتر کنیم بهتره. شاد باشی

Queen o King گفت...

خدا رو شکر که خوب شدی حالا اینجا که وطنمون هستش و یه جورهایی با ویروساش آداپته هستیم اونور رو بگووووووووووو

محبوبه گفت...

مری جان سلام. من نمیتونم برم تو فیس بوک گلم. فیلتر شکنم کار نمیکنه. ممنون که منون اد کردی. شاد باشی

Mary گفت...

به كويين و كينگ :
سلام
فعلا اينورو درياب تا اونور و بقيه اش هم خدا بزرگه.

Mary گفت...

به محبوبه:
باشه عزيزم. يه فكري براي فيلترشكنت بكن. شاد باشي

جلیله گفت...

ای وای مری جون ببخشید من فکر کردم به دستت رسیده. چون قسمت کرده بودیم یه سری رو من بفرستم که فرستادم ولی الان برات فرستادم. کاملش رو هم فرستادم.
بازم معذرت

Mary گفت...

به جليله:
سلام مرسي عزيزم بدستم رسيد. خيلي خيلي كامل بود.

مانا گفت...

سلام مری عزیز خوبی؟
امیدوارم به زودی خبرای خوبی برای همه بشه و ما هم دوباره دور هم جمع بشیم و شیرینیشو بخوریم.....!

Mary گفت...

به مانا :
سلام اميدوارم حال شما هم خوب باشه . ما هم منتظر خبر خوب هستيم ولي كو خبر؟

محبوبه گفت...

سلام ماری گلم. یه سوال داشتم. تا الان که سایت CIC رو چک میکردم، زیر اسم ما نوشته شده بود withdraw
ولی الان دیگه از این لغت خبری نیست. برای تو هم اینطوری شده بود؟ چند وقت بعد از فایل نامبر؟ الان این پراسس شدی؟
ممنونم که جواب میدی گلم[لبخند]

Mary گفت...

به محبوبه:
سلام

راستش من از اولش پندينگ بودم . يعني نوشته بود مدارك به ويزا آفيس رسيده و الان كه يكسال از فايل نامبر دوم گذشته و امروز چك كردم بازم همونطوريه. موفق باشي

محبوبه گفت...

یعنی زیراسم فامیلت هیچ چیزی ننوشته بود؟

Mary گفت...

به محبوبه:
الان كه ننوشته . من زود به زود سايت را چك نمي كردم . هر چند ماه يكبار. چنين چيزي يادم نمي ياد. شايد بوده و من نديدم. بهرحال الان نيست. موفق باشي