۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

اخبار نه چندان جديد

سلام به همه دوستان
چند تا خبر نه چندان جديد از سفارت خان ، بهتره اين ها رو بنويسم كه هميشه يادم بمونه تو چو سرگردوني غوطه ور بوديم :
اين روزها اخبار ضد و نقيضي از سفارت كانادا مي شنويم . بررسي پرونده ها اونقدر كند شده كه همه در حسرت يه خبر مديكال جديد مونديم . از اونطرف سفارت خان مي گه داره پرونده هاي قبل از مارس 2009 را بررسي مي كنه . يه بار ديگه مي گه دارم پرونده هاي قبل از فوريه 2009 را بررسي مي كنم . چه حرف هاي مزخرفي . دوستاني بودند كه بعد از اين تاريخ مذكور مداركشون را به دمشق فرستادند و مديكال گرفتند و الان هم ويزاشون اومده . در ضمن پس اون 12 ماه كذايي بعد از دريافت مدارك و فايل نامبر 2 چي بود كه مي گفتن . دروغ از نوع كانادايي ؟ نه باورش برام سخته چون سخنان وكيلم يادمه كه به همين موضوع استناد مي كرد و مي گفت تا 6 ماه ديگه مديكالت مي ياد . ما 6 ماه ديگه هم گذاشتيم روش و گفتيم 12 ماه ، پس كو؟ بياد ديگه .
از يه طرف ديگه صدور فايل نامبرها مدتي متوقف شده بود . كساني هستند كه از ماه مي 2010 هنوز بلاتكليفند و فايل نامبر اول هم نگرفتند ،( يعني بيشتر از 5 ماه ) والبته به تازگي يه تكوني خورده و بچه هاي فروم اپلاي ابراد يه خبر خوشي مي دهند كه در اين بي خبري باز هم غنيمت است. به نقل از برخي سايتها اين تاخير طولاني را انداختن گردن تغيير نرم افزار و سيستم و آموزش نيرو و از اين حرفها.
خبر ديگر اينكه وقتي از ماه جون رشته ها رو كمتر كردند و تغيير دادند و تعداد مورد نياز را در سال 1000 نفر از هر رشته تعيين كردند ، يه بخشي از سايت مهاجرتشون داره آمار اين متقاضيان را نشون مي ده كه خيلي خنده دار بود . براي اپراتور جرثقيل هنوز كسي اقدام نكرده بود . لوله كش هم آمار كمي داشت . فكرش را بكنيد بايد طرف چندسال زبان خونده باشه و آيلتس مورد نياز را داشته باشه بعد اقدام كنه.

http://www.cic.gc.ca/english/immigrate/skilled/complete-applications.asp

خلاصه اينكه خودمونيم فعلا حسابي سر كاريم . پس به قول بعضي ها الان تو اين سوز و سرما كي مي ره كانادا ، اونجا هم ركوده ، بي كاريه ، اونجا هم خبري نيست . ( اين ها رو نگيم چي بگيم )

۱۳ نظر:

سیاوش گفت...

سلام
دیروز در سایت که پرونده ام را چک کردم دیدم نوشته کا پرونده های تا سپتامبر 2009 در حال بررسی است
این به نظر منطقی تر می آید

Sima گفت...

سلام،
چی باید بگم...اینا شورش و در آوردن دیگه...من می ترسم آخر اینا اینقدر صبر کنن که یهو وسط امتحان های پایان ترم من ویزا باید و بگن 1 ماه هست ...اون وقت چه جوری باید رفت و برگشت و این حرفها...اصلا بعید نیست...در مورد ما ...سابقا همه برنامه ها روتین بود با یه شرایط خاص...الآن اما...خدا خودش بخیر کنه

Mary گفت...

به سياوش:
سلام
شما با فايل نامبر خودتون وضعيتتون را چك كرديدو اين پيغام را ديديد؟ اگه اينطور باشه كه خيلي بهتر از قبله.

Mary گفت...

به سيما:
سلام
نگران نباش و فعلا به امتحانات فكر كن . هر چي پيش بياد بعد در موردش فكر ميكني و تصميم مي گيري.
شاد باشي

مژده گفت...

دقیقاً حرف دل منو زدی ماری جان... این روزها خیلی بیشتر احساس بیچارگی و خستگی می کنم... بلاتکلیفی خیلی بده.. فقط می توونم بگم انشالله که یه تکونی خودشونو بدن... شاد شاد باشی

Mary گفت...

به مژده:
سلام
پرونده شما كه خيلي طولاني شده . بلاتكليفي هم واقعا بده. به اميد تكون تكون سفارت خان.

Sima گفت...

امتحان ها که تا دی نیست...ترس من از خبر آمدن ویزا و مدت لندیگ کم است...شاید هم اصلا تا بعد از امتحان ها خبری نوشت !روزگاری است برای خودش عزیزم!

Sima گفت...

من به مونترال فکر نمی کنم.به آقای همسر فکر می کنم...تنهایی اونم در این روزها،باید تحمل داشت...همین و می شه گفت...اما تحملش اصلا آسون نیست...سخته...خیلی!پیش هم بودن خیلی خوبه...خیلی!!!قدرش رو باید همه بدونن

Sima گفت...

وااای عزیزم...به امید خدا، در همین هفته های پیش رو این سفارت مهربان بیدار شود و خبرهای خوبی تند و تند بیاید به سمت ما...
این روزها می گذره...اما جدا از من یکی نپرسین چه شکلی...چون در توصیفش فقط می گم،خدا برای گرگ بیابووون نخواد...!!!

Mary گفت...

به سيما :
عزيزم من هم فقط دعا مي كنم كه هر چي خير است همان شود.

محبوبه گفت...

وای مری جان کاش من یک راننده جرثقیل بودم....یا حداقل زنش بودم...

جلیله گفت...

سلام ماری جان

ممنون عزیزم. من هم امیدوارم برای همه دوستان هر چه زودتر و در بهترین زمانش خبرای خوبی برسه.
نمیدونم چرا منو به نام دوستدار ونکوور نوشتی؟ من خیلی وقته که به اسم واقعی خودم "جلیله" مینویسم!!!!

سلامت و شاد و موفق باشی

جلیله گفت...

دقیقا ماری جون مهم همین دوستی ها و شناخت هاست ولی حقیقتش یه لحظه جا خوردم!